آهای جنابِ یار میدونی شدم عاشقِ چشات میدونی دلم آب میشه با نِگات میدونی آروم میشم فقط با صِدات میدونی ضربان قلبم میره بالا با لمسِ دَستات میدونی آخر میشم فدات میدونی میمیرم برات میدونی تا آخرِ آخرش میمونم باهات خُب نمیدونستی بدون برای دیدن تو اگر رودخانه بودم برمیگشتم اگر کوه بودم میدویدم اگر باد بودم میایستادم اما انسانم و بارها برای دیدنت برگشته دویده ایستاده ام زمین به آسمان بیاید آسمان به زمین حواسم نه پرت شیطنت هاے ستاره ها مے شود نه دلربایے گنجشگڪان باغ مـــن فـــقـــط محـــوِ چشم هاے تــ♥ــوام کاش پیشم بودی کنارم مینشستی باهم قهوه میخوردیم باهم فیلم میدیدیم کنار هم دراز میکشیدیم و از همه ثانیه های این زندگی لذت میبردیم زندگی کنار تو لذت بخش ترین رویای منه تووو بهانهے هر روز منی بهانهے زندگیڪردن و نفسڪشیدن بهانهے تڪرار دوستتـدارمـ من عاشق توام و تو قلب منی هيچكس واسه من تو نمیشه حتی اگه کل دنیارو بگردم دوســتــت دارم و برای اثباتِ این جمله تمامِ جانم را میدهم باورَش با تو به جای دوست دارم بهت بگم قول میدم انقدر به پات بمونم که تولد نوه هامون رو جشن بگیریم انقدر ذوق کنی و دلگرمی میشه برات که از صدتا دوست دارم بهتره عشقم نیست یادی در قلبم جز یاد تو نیست مهری در وجودم جز مهر تو نیست جایی بی عطر نفسهای تو نیست راهی بی یاد نگاه تو همه جا با توام آنجا و اینجا در قلبم اینجا و آنجا در قلبت میتابم و میتابی میمانم و میمانی میدانم و میدانی که چقدرمن تو را دوست دارم و هم من دیوانه توام چه خوب میفهمی در دلم چه میگذرد چه خوب معنا میکنی نگاهم را چه عاشقانه میشنوی حرفهایم را تویی که جان دادهای به تنم و نفس دادهای به روحم تو همیشه تو قلب منی و تو تا ابد در قلبم میمونی حتی اگر در زندگی ات نباشم
عزیزکم دلت كه گرفت پنجرهی دلت را باز كن بگذار هوايش عوض شوددستش را بگير و به يك فنجان چای دعوت كن با همان شكلاتی كه دوست دارد رنگ های شاد به تنش بپوشان و موسيقی دلنواز برايش بگذار دلت كه گرفت با او مهربانی كن او را به آرامش دريا مهمان كن با او حرف بزن نگذار غمگين باشدهوای دلت را داشته باش تنها كسی ست كه تمام عمرت همراهت خواهد بود هوای دلت را داشته باش البته اگر من رو داشته باشی دیگه دلت رو نداری من رو داری ????????قربونت برم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|